ما، انسان ها، خیلی شبیه همیم!

ساخت وبلاگ
 

توی زندگیم بارها پیش اومده که از رفتار یا حرف های کسی به شدت غمگین یا خشمگین بشم. طوری که ساعت ها، روزها، ماه ها و حتی سال ها! با فکر کردن به چرایی رفتار یا حرف های اون آدم، خودم رو آزار بدم. در مواقعی حتی این وضعیت بد روحی، من رو از زندگی کردن به شکل طبیعی باز داشته. مانع شده فرصت های دیگه رو ببینم، باعث شده از کنار خیلی چیزهای مهم دیگه ای بی تفاوت عبور کنم، چرا که در تمام طول اون مدت، تمرکز عجیبی روی اون فرد، رفتار و حرف هاش داشتم!... حالا که فکر می کنم، می بینم یکی از دلایل بزرگ رکود فعلی زندگیم، همین مسئله بوده! وقفه های بزرگ، تغییر مسیرهای یکباره و احساسی، قطع رابطه ها یا رابطه گرفتن های نه چندان مناسب با فرد دیگه، انتقام گرفتن های از خود، بازجویی های فکری مدام و و و و... اگر بخوام مثالی درباره ش بیارم عین این میشه که یه نویسنده، داستانی رو برای نقش های دوم و سوم و سیاهی لشکرها بنویسه نه برای نقش اول! یا یه فیلمبردار، دوربینش تمام مدت روی نقش های مکمل زوم باشه، اونقدر که اصلا توی اون فیلم، نقش اول گم بشه!!... و بعد در انتها، چی دستگیر آدم می شه؟!... نقش اول کجاست؟! چیکار داره می کنه؟!... چه اتفاقی براش افتاد؟! نقطه عطف زندگی ش چطور گذشته؟!...

دور شدم از اونچه که می خواستم بگم. چند روزه که دارم به آدم هایی که به شکل های مختلف آزارم دادند فکر می کنم. به آسیب هایی که دونسته و ندونسته به من وارد کردند... نه اینکه من اینطور نباشم، نه! قطعا من هم کسانی رو آزرده م، به کسانی آسیب رسوندم! این بخش از زندگی رو نمی شه منکر شد... اما وقتی به دلیلش فکر می کردم، می دیدم خیلی وقت ها ما آدم ها بلد نیستیم حرفمون رو بزنیم! بلد نیستیم درست واکنش نشون بدیم! نمی تونیم راحت دردمون رو به یکی بگیم! یک نفری که من فکر می کنم در برابرش چقدر تنهام و او چرا این تنهایی رو درک نمی کنه، ممکنه آدمی باشه که از من تنها تره! نفر دیگه ای که من فکر می کنم تلخ ترین بخش های زندگی منو رقم زده، ممکنه خودش تلخی خیلی بزرگتری داشته باشه! جایی که من خودمو در برابر دیگری بیچاره احساس کردم، ممکنه اون طرف مقابل بیچاره تر از من باشه! همین فکر نمی تونه باعث بشه که من بجای جنگیدن با او، به این فکر کنم که آیا می تونم ازش حمایت کنم؟ آیا می تونم کنارش قرار بگیرم و نه در برابرش؟! ... آیا می تونم اینبار به جای زوم کردن روی او و انرژی گذاشتن روی برخوردهاش، روی خودم متمرکز بشم و زندگی خودم رو پیش ببرم؟!... این اصلا کار ساده ای نیست... .

 

by: henri cartier bresson

 

بندباز...
ما را در سایت بندباز دنبال می کنید

برچسب : ما انسان ها مثل مدادرنگی هستیم,دنیای ما انسان ها,انسان های ماقبل تاریخ,طول ما انا انسان هاني شاكر,ما انسان ها,حق ما انسان ها,حقوق ما انسان ها,بدن ما انسان ها,راه ما انسان ها, نویسنده : dbandbazo بازدید : 177 تاريخ : دوشنبه 29 شهريور 1395 ساعت: 3:20