گیرنده شناخته نشد *

ساخت وبلاگ

" می گویی آزادیخواهان را شکنجه می کنیم و کتابخانه ها را می سوزانیم. باید از خواب غفلت بیدار شوی. مگر جراحی که غده ی بدخیمی را نابود می کند، تسلیم چنین احساسات ساده لوحانه ای می شود؟ او غده ای زنده را بدون هیچ ترحمی نابود می کند. بله، ما خشن هستیم. هر زایشی با خشونت همراه است، همین است که زایش مجدد ما نیز چنین است. اما دست آخر وقتی سر خود را با غرور بالا می گیریم، چه شور و شعفی خواهیم داشت! خیالبافی مانند تو چطور می تواند زیبایی شمشیر آخته را دریابد؟ این است رهبر ِما، اما تو هیچوقت هیتلر را ندیده و نشناخته ای. مجبورم می کنی که تکرار کنم دیگر نباید نامه ای برایم بنویسی. باید بدانی که ما دیگر دوست و همفکر نیستیم.                                                         مارتین شولز" 

(بخشی از کتاب)

* گیرنده شناخته نشد - کرسمن تایلور - ترجمه حسن مرتضوی - انتشارات بهنام 1379 

گیرنده شناخته نشد، داستان کوتاهی از نامه نگاری میان دو دوست است. یکی آلمانی و دیگری یهودی آمریکایی. این دو در کالیفرنیا، مشغول فروش تابلوهای نقاشی معروف هستند. و تا زمانیکه دوست آلمانی به کشورش بازنگشته است، رابطه ی بسیار صمیمانه و برادرانه ای میان آن ها حاکم است. بطوریکه شولتز، با وجود متاهل بودن، دلداده ی خواهر ِدوست یهودی اش می شود... . این میان اما پای هیتلر وسط کشیده می شود و در طول چند نامه ی کوتاه، وضعیت رابطه ی میان این سه تن، به طرز ناباورانه ای تغییر می کند. که نشان از تغییر رفتار و اعتقادات انسان بسته به شرایط زندگی اش دارد. خصوصا در جایی که منافع شخصی اش ایجاب می کند. به شخصه آدم تلافی جویی نیستم اما این عمل را برای برخی مواقع ضروری می دانم و از انتقام گیری زیرکانه ی آیزن اشتاین یهودی در انتهای داستان، به غایت خرسند شدم. خواندن این کتاب نهایت یک ساعت طول می کشد اما یک ساعت ِشما را حسابی می سازد!

 


برچسب‌ها:
گیرنده شناخته نشد, کرسمن تایلور, حسن مرتضوی, انتشارات بهنام بندباز...
ما را در سایت بندباز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dbandbazo بازدید : 157 تاريخ : يکشنبه 14 خرداد 1396 ساعت: 18:11